حيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
مفهوم حیا
در فارسی لغت شرم و آزرم مترادف حیا(1) است و برخی آن را انقباض نفس(2) و برخی نیز آن را حشمت، وقایه و خودنگهداری(3) گفته اند و در اصطلاح، حیا(و شرم)، عبارتست از مهار کردن نفس از فعل و کار قبیح و زشت به خاطر حضور و نظارت ناظری که مورد احترام شخص حیاکننده است.(4) عده ای نیز معتقدند: حیا دگرگونی حال و انکساری است که به جهت ترس از آنچه عیب شمرده و نکوهش می شود، حاصل می گردد.(5)
از دید بزرگان علم اخلاق، حیاء خصلتی اخلاقی است که می تواند انسان را در انجام دادن عمل نیک و یا ترک کار ناپسند برانگیزاند و با این وصف حوزه عملکرد حیا صرفاً ترک گناه و معصیت نیست، بلکه هم عامل بازدارنده است و هم وادارنده.(6) از حضرت علی(ع) است که فرمودند:«الحیاء لباس سابع و حجاب مانع و ستر عن المساوی واق؛ حیا لباسی بلند و حجابی منع کننده و پوششی نگهدارنده از بدی هاست.»(7)
در خصوص این بازداری نظرات گوناگونی وجود دارد از جمله آنکه عده ای حیا را دو بخش می دانند: حیای نفسانی که در وجود همه انسان ها قرار دارد، و حیای ایمانی که از ایمان فرد به خداوند متعال و خوف از او سرچشمه می گیرد و سبب انجام دادن کارهای نیک و ترک اعمال ناصواب می گردد.(8) یعنی عامل حیا می تواند دلایل گوناگونی داشته باشد؛ ازجمله ترس ازنکوهش مردم(9) و یا ترس از خدا و… . در روایتی از امیرالمومنین علی(ع) نقل شده است: «اَفضَلُ الحَیاء اِستِحیاؤکَ مِنَ الله: با فضیلت ترین و ارزشمندترین حیا این است که انسان از خدا خجالت بکشد.»(10) با تعاریف ذکر شده کاملاً تفاوت حیا که ستایش شده است و بحث رودربایستی(خجالت) که رفتاری نکوهیده است و نوعی عدم توانایی و ضعف در مهارت جرأت مندی است، آشکار می شود.
از نکات دیگری که حین صحبت از حیا به چشم می خورد، بحث عفت است که غالباً در کنار حیا و عطف به آن استفاده می شود و عموماً آن دو را مترادف یکدیگر می دانند و حال آنکه عفت شاخه ای از حیاست و از تعریف حیا معنای عفت نیز مشخص می گردد. در واقع عفت همان خویشتنداری است و در لغت نیز آن را چنین بیان نموده اند: «حاصل شدن حالتي براي نفس و جان آدمي است كه به وسيله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگيري مي شود و اصلش بسنده كردن در گرفتن چيز اندك است. طلب عفت و پاكدامني و بازايستادن از حرام، نیز استعفاف نام دارد.»(11) عفت در اصطلاح اخلاق، يعني قوه شهوت در خوردن و آميزش جنسي، مطيع عقل باشد و از چيزي كه عقل و [شرع] نهي كرده، اجتناب نمايد.(12)
وقتي ميگوئيم شهوت، فقط شهوت جنسي مراد نيست، بلكه مفهوم عام آن مراد است؛ مثل شهوت مال، جاه، خوردن، تكلم كردن و…، عفت در همه اينها كنترل كننده است.(13) اما در بسياري از موارد عفت را در مورد پرهيزگاري در خصوص مسايل جنسي استعمال كردهاند و در حقيقت عفت حد اعتدال شرّه و خمودي است.(14) و خداوند می فرماید:«وَلْيَسْتَعْفِف الّذينَ لا يَجِدونَ نكاحاً حَتّي يُغنيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ … و كساني كه امكاني براي ازدواج، نمي يابند، بايد پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي نياز گرداند.»(15)
در علل شرایع نیز در خصوص رابطه حیا و عفت می خوانیم: از حياء، نرمي(و خوش كلامى)، مطاوعت(و پيروى دستورات خدا و رسول و ائمه عليهم السلام) … ذليل نمودن نفس(أماره سركش) خويشتندارى(از محرمات و بدي ها) و پرهيز(از مكروهات و گناه) منشعب می شود.(16)
1. لغت نامه دهخدا،ج1، ص39
2. مفردات،ص 270
3. ابن اثیر،عزالدین،،تاریخ کامل،ج1، ص391
4. پسندیده،عباس ،پژوهشی در فرهنگ حیاء، ص31
5. طریحی،مجمع البحرین،ج1،ص482
6. پسندیده ، عباس، پژوهشی در فرهنگ حیاء ،ج6،صص30-29(تلخیص)
7. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ج20،ص272
8. نراقی،همان،ص46
9. شیخ طوسی،مجمع البیان،ص741
10. غررالحکم، ص 257
11. مفردات، ج 2، ص 618
12. صدر حاج سيد جوادي، احمد و بهاء الدين خرمشاهي و كامران خاني؛ دايره المعارف تشيع، شهيد سعيد محبي ، ج 11، ص 310
13. خادم الذاكرين، اكبر، اخلاق اسلامي در نهج البلاغه، ج 1، ص 340
14. مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 315
15. سوره نور، آیه33
16. ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع، ترجمه مسترحمى، ص245